سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خورشید عالم افروز -
[ و فرمود : ] مرگ نزدیک است و همصحبتى دنیا اندک . [نهج البلاغه]

امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ که پیامبر گرامى ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و دو امام گرانقدر، حضرت سجّاد و حضرت صادق ـ علیهما السلام ـ در روایاتى که گذشت او را به «خورشید فروزان رخ برکشیده در پس ابرها» تشبیه نموده اند; همان پیشواى گرانقدرى است که انسانیت به برکت وجود گرانمایه ى او متنعّم است و زندگى اش سامان مى یابد.


اوست که تمامى خوبیها و برکات و الطاف نهانى خدا و بهره هاى معنوى او به مردم همه از وجود او سرچشمه مى گیرد.
اوست که به اذن خدا از پس پرده ى غیبت بر جهان هستى حاکم و ناظر است. همواره در کران تا کران جهان و همه ى موجودات تصرّف و دخالت مى کند و همه ى اختیارات و صلاحیّتهایى را که خداوند به او و آنها داده است، همه را در کف با کفایت خویش دارد.
زندگى آن گرامى زندگى انسان ناتوانى نیست که فاقد قدرت، امکانات و نیرو باشد و تنها به نماز و روزه بسنده کند و وقت گرانمایه ى خویش را در دشتها و بیابانها و بیگانه از مردم و بى خبر از سرنوشت بندگان و شهرها بگذراند، هرگز ! . . . .
حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ با وجود پنهانى از نظرها ـ به قدرت خدا از توان و نیرویى بهرهور است که آن گرامى را به انجام هر کارى که اراده فرماید، قادر مى سازد و همه وسایل و امکانات لازم را براى او فراهم مى آورد.
چیزى که هیچ تردیدى در آن روا نیست، این واقعیت است که همه ى کارها و تصرّفات آن حضرت ره آورد عملکرد او بر اساس حکمت و مصلحت است، نه مطابق با هواى دل و تمایلات نفسانى.
بر این اساس است که به یکى مى بخشد و دیگرى را باز مى دارد.
یکى را یارى مى کند و دیگرى را وا مى گذارد.
یکى را دعا مى کند و خواسته ى او را از خدا مى خواهد و یکى را دعا نمى کند.
گمشده اى را راه مى نماید و بیمارى را شفا مى بخشد و آن گنگ بیچاره را گویا مى سازد . . .
خود را به این انسان وارسته نشان مى دهد و آن انسان شایسته را به دیدار مفتخر مى سازد.
گاه در «عراق» یا «ایران» است و گاه در موسم حجّ، گاه در «مکّه» است و گاه در «منى» و «عرفات».
در برخى اوقات خود را در «بحرین» به برخى شایستگان مى نمایاند و برخى اوقات در «قفقاز» یا دیگر نقاط گیتى.
و تمامى این کارهاى بزرگ و برخاسته از اعجاز، به قدرت خدا و به اذن او صورت مى گیرد.
آرى! خواننده ى گرامى! اینک با تعمق در آنچه آمد پرتوى از معنا و مفهوم روایاتى که آن خورشید جهان افروز رخ برکشیده در ابر غیبت را به خورشید آسمان یا خورشید پوشیده شده در پس ابرها تشبیه مى نماید، آشکار خواهد شد.
آرى! این است آن امام گرانقدرى که خداوند او را برگزیده است، نه آنکه مردم بر مى گزینند!
این است آن امام بزرگى که جانشین به حق پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ است، نه هر آنکه ادّعاى جانشینى پیامبر نماید!
این است آن امام والا مقامى که از سوى خدا نصب شده است نه هر آنکه به نام امام نامیده شده است!
و نه هر کسى که حکومت و زعامت و رهبرى را به کف گیرد . . . نه! هرگز ! . . . .
بلکه او امام راستین و والایى است که تمامى ویژگیهاى امامت و رهبرى به مفهوم واقعى کلمه براى او فراهم است. و هر آنچه بشریّت بدانها نیازمند است، در وجود گرانمایه اش گرد آمده و فراتر از آن، تمامى آنچه زندگى شایسته و در خور شأن انسان، بدان احتیاج دارد و جهان هستى بدان نیازمند است، همه و همه، در وجود گرامى او جمع است.
آرى! امام ـ علیه السلام ـ با این اوصاف و ویژگیها، براستى براى زمینیان مایه ى امنیّت و آرامش و پناهگاه است و وجود گرانمایه اش سبب بقا و حیات زمین و زمینیان.
به برکت وجود او همه ى موجودات روزى مى خورند و زمین و آسمان استوار مى گردد و به حیات و جریان طبیعى خویش ادامه مى دهد.



نویسنده: ساحل نشین | چهارشنبه 86 شهریور 7 ساعت 5:4 عصر |

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نامه ای از یک دوست!
به بهشت نمی روم ا گر مادرم آ نجا نباشد
[عناوین آرشیوشده]